بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 24
کل بازدید : 355005
کل یادداشتها ها : 158
تولد خودم مبارک
بی رحمم اما منو با کی مقایسه می کنی ؟؟؟خودت ؟
ویژگی طبیعی و فطری زن بر « ناز» است و مرد بر « نیاز» و ترکیب این دو چه زیبا و مستحکم میباشد.
شهید مطهری به بهترین وجه این روانشناسی دقیق زن و مرد را شایسته توجه معرفی کرده و اذهان را بدان معطوف ساخته است. توجه شایسته به این روحیه ذاتی زن و مرد و رعایت پیامدهای آن، در استواری بنیان ازدواج کمال تأثیر را دارد. استاد در بیان این ویژگی روحی و روانی زن و مرد میگوید:
« طبیعت، مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد « نیاز و طلب» و در غریزه زن « ناز و جلوه » قرار داده است ... مرد خریدار وصال زن است، نه خریدار رتبه او [نمیخواهد بنده بخرد]. منتهای هنر زن این بوده که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی بوده است، به آستان خود بکشاند.»
آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد ، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد.
زن توانسته مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وا دارد و با خارج کردن خود از دسترس مرد ، وضعی رمانتیک به وجود آورد. مجنونها را به دنبال لیلیها بدواند و آنگاه که تن به ازدواج با مرد میدهد، هدیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه صداقت دریافت دارد. زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد ، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد.
نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق ناهمگون نقش دیگری است. عارفان این قانون را به سراسر هستی سرایت میدهند. میگویند قانون عشق و جذب بر سراسر موجودات و آفریدهها حکومت میکند ، با این تفاوت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر آفریدهای وظیفه خاصی را باید ایفا کند ، متفاوتند. سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است. به قول فخرالدین عراقی:
عشق است که هر دم به دگر رنگ در آید ناز است به جایی و به یک جای نیاز است
در صورت عاشق چه در آید همه سوز است در کسوت معشوق چه آید همه ساز است
قانون خلقت، جمال و غرور و بینیازی را در زن و نیازمندی، طلب، عشق و تغزل را در مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی مرد به این وسیله تعدیل شده است.
به حفظ و بالنده ساختن این ویژگی فطری و طبیعی باید توجه شود. اینکه اولیای دین به زنان دستور پوشش و حفظ حریم و دوری از آمیختگی و همنشینیهای دوستانه بین زن و مرد دادهاند ، نیز حفظ حریم در رفتار و گفتار را لازم شمردهاند، برای این است که عرضه زن و زیباییهایش در جامعه، بیضابطه، ارزان و به وفور نباشد و مردها جز با پرداخت ارزش و بهای مناسب و در چارچوبهای مشروع نتوانند از زیباییهای زن بهره گیرند تا هر گاه با زنی ازدواج کردند ، قدر او را بدانند و در استواری ازدواج بکوشند. حتی در دستورهای تربیتیِ دینی، به حفظ ناز در زن و پروردن نیاز در مرد توجه شده است.
ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی میگوید:
حیا و خودداری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوّا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند [و ندوند] ، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.
شهید مطهری این حالت را هماهنگ با طبیعت زن در جهت حرمت او ارزیابی کرده و میگوید:
در روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن پر تمایل تر نیست، بلکه بر عکس است لکن زن از مرد در مقابل تمایل خود، تواناتر و خوددارتر آفریده شده است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام نماید ... جنس نر همواره حالت و نقش متقاضی را داشته، نه جنس ماده و جنس ماده همواره از خود نوعی بینیازی و استغنا نشان میداده است ...
آری، طبیعت زن را به عنوان مظهر « ناز» و مرد را به عنوان مصداق « نیاز » آفریده ، در رفتار زناشویی حفظ این روحیه، سبب شیرینی و لذت زندگی است، نیز به عنوان یک نکته مهم باید همیشه مورد توجه باشد.
ساکت نمون همیشه نازنینم ، بهش بگو یه روز عزیزت بودم
دلت واسه اشکای من نسوزه ، بهش بگو من همه چیزت بودم
چی شد چرا دستات داره می لرزه ،نترس نمیزارم ازت جدا شه
بهش بگو عاشق چشمام بودی ، بزار اونم وارد ماجرا شه
بهش بگو یه روز بهم میگفتی،یه لحظه بی من بمونی میمیری
بگو دوسم داشتی به قد دنیا،وقتی که دستاشو می خوای بگیری
اگه برات سخته بزار من بگم ، می خوام بشه مثل خودم دیوونه
اون وقت لیاقت چشاتو داره ، اگه بدونه و باهات بمونه
حتی اگه بشکنی پیش چشمام ، تویه دلم همیشه سربلندی
به حرمت روزای عاشقانم ، خوشحالم از اینکه داری می خندی
یه روز شدی تمام هرچی هستی ، بی هوا اومدی به دل نشستی
عیبی نداره خوب من بگذریم،هرچی که ساختی خودتم شکستی